فروش کاشی سنتی قدیمی - شش شکل مشکل

وضعیت برای اللهقلیخان ایلخانی و البته آقاسی زمانی پیچیده شد که محمودخان صبا از بروجرد بهطور مخفیانه خبر آورد که اللهقلیخان درحال برنامهریزی است تا با یاری رهبران قبایل، به تهران شبیخون بزند و شاه را به قتل برساند. آقاسی همچنین محمدشاه را راضی کرد تا اللهقلیخان را به حکومت بروجرد منصوب کند. در دومین سال سلطنت محمدشاه امام جمعه تهران به «شاه جوان» هشدار داد که «اگر رویه خطا در پیش گیرد، هر آنچه دربارهاش میاندیشم بر زبان خواهم راند.» روحانیون شیعه مدت کوتاهی بعد به رهبری سیدمحمدباقر شفتی در اصفهان علم مخالفت با شاه برافراشتند و محمدشاه نیز شورش آنان را به سختی سرکوب کرد، هرچند شفتی را اعدام نکرد. چند ماه پس از آغاز حکومت محمدشاه، آقا سیدمهدی امام جمعه اصفهان راهی تهران شد و فتوا داد که دولت باید «آب و نان یهودیان را ببرد.» شاه زیر بار نرفت. او برای مقابله با مخالفانش، اللهقلیخان را شتابزده به تهران فراخواند. به گفته هما ناطق، در برابر این فرقهها و جنبشها، درویشی و صوفیمسلکی محمدشاه و آقاسی سست مینمود. با این وجود هما ناطق معتقد است محمدشاه و آقاسی دو استثنا در عصر خود نبودند. علاوه بر شاهزادگان، در میان ادیبان این عصر نیز گرایش به ایران باستان و دین زرتشتی به چشم میخورد.

گرایش به خردگرایی و ضدیت با روحانیون در ادبیات این عصر به سادگی مشهود است. پوسته تخم مرغ، صدف حلزون و صدف دریایی به صورت غالب از کلسیم کربنات تشکیل شده و میتوان به عنوان منابع صنعتی مورد استفاده قرار داد. به کار میروند، بدنه آنها در معرض خوردگی و تغییرات نامطلوب قرار میگیرند. در گذشته و حال، از صحن این مکان به عنوان قبرستان استفاده میشود ولی قبور به صورت همسطح ساماندهی شده و همانند حیاط صحنهای سایر امامزادگان و مساجد مناطق مختلف ایران، در وسط سطح صحن، یک حوض بزرگ قرار دارد. محمدشاه که یک درویش بود، بعد از به سلطنت رسیدن از روحانیون شیعه دوری جست و اهل عرفان را برکشید. با این حال، بسیاری از تولیدات اولیه شیشه به تکنیکهای سنگ زنی که از سنگ کاری به عاریت گرفته شده بود، متکی کاشی برای آشپزخانه بود. او در سلسله مراتب تصوف مرید صدر اعظم خود، آقاسی، به حساب میآمد.

اما به دلیل ارتباط اللهقلیخان و آقاسی، محمدشاه واکنش ملایمی نشان داد و صدر اعظم او را قانع کرد که به بیرون کردن مدعی از پایتخت قناعت کند. این مسئله برای صدر اعظم یک آبروریزی به حساب میآمد و البته او یک مدعی سودمند را نیز از دست داد. محمدقلیخان و پدرش آصفالدوله که در خراسان بودند، به این امید که اللهقلیخان پس از به قدرت رسیدن سایر سران ایل قاجار، از جمله منوچهرخان معتمدالدوله را سرکوب خواهد کرد، از ادعای او حمایت کردند. ایران اعلام کرد که عتبات را تحریم میکند. آن دو از خراسان فراخوانده شده و به عتبات تبعید شدند که این حکم باعث بروز شورشی در سال ۱۸۴۷ میلادی در خراسان شد. گوبینو، سفیر فرانسوی، صوفیان و درویشان را در فرنگیمآبی و غربگرایی بسیار جلوتر از حکومت و اصلاحگران نزدیک به حکومت برمیشمارد. تا زمان ورود ناصرالدینمیرزا و وزیرش میرزاتقیخان امیرکبیر از تبریز به تهران، مهدعلیا حکومت را در تهران به دست گرفت و به شیوهای که آن را طریقه جمهوریه خواندهاند حکومت کرد.

صدر اعظم موفق شد با مهارت تمام از اللهقلیخان دفاع کرده و «مجرمان اصلی» را مقصر حضور او در تهران نشان دهد. اهالی جاجرم، که چندین سال قبل جهت تعمیر بنای آرامگاه خواجه مهزیار نبش قبر کرده بودند، اولاً جنازهٔ وی را سالم یافته و از آن روز اعتقاد کاملی پیدا کرده و نذورات فراوان میکنند؛ ثانیاً سنگ قبری کشف کردهاند؛ که نوشت شده «هذا مرقد ماهزیار» و قسمتی از سنگ هم خوانده نمیشود. یغمای جندقی، به عنوان مثال، معاصرانش را به سرهنویسی زبان فارسی تشویق میکرد. او یک مرتبه به سفیر فرانسه گوشزد کرد که «این پاپها هر بار توانمند شدند، با شاهان درافتادند. اما به هر حال دولت ایران پیشدستی کرد. شایعاتی که دربارهٔ مرگ او پیچید و در نهایت تأیید هم شد، ناامنیهایی در سطح کشور به وجود آورد. پس از مرگ محمدشاه، عناصر مخالف آقاسی در دولت و دربار، با حمایت ملکجهان خانم مهدعلیا، مادر ناصرالدین میرزا ولیعهد محمدشاه، به سرعت او را از صدارت برکنار کردند.